یادمان باشد ...
یادمان باشد
که...
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته خو یا شیطان صفت باشم .
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم .
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم .
چرا که من یک انسانم، واینها صفات انسانى است.
و تو هم به یاد داشته باش: من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ، من را خودم از
خودم ساختهام .
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است .
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان را .
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى .
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه .
ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى .
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم .
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم .
چرا که ما هر دو انسانیم .
این جهان مملو از انسانهاست .
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد .
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم .
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است .
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند .
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند .
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم .
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت .
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى .
من قابل ستایشم، و تو هم ... .
یادت
باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى
و مراوده میکنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت، اما
همگى جایزالخطا. اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى، نامت را
انسانى باهوش بگذار. بله این خودِ خودِ منم ... .